شایناشاینا، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره

شاینا کوچولو

و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید

شاینا هر روز بهتر از دیروز...دینگ دینگ....

خدایا شکرت. چقدر دختر داشتن خوبه. دعا میکنم خدا به هر کی دختر نداره دختر بده.   دیشب بردم شاینا رو بخوابونم کل کلماتی که بلده بیشتر از سه بار تکرار کرد   شیر دو(دوغ) بیا بیشین(بشین) بوئو(برو) بیا بیا بیا بیا(خودش عقب عقب راه میره و به خودش میگه...یعنی ماشینه و داره پارک میکنه) ماشین تاب نی نی مامان بابا دادا(دایی) بابا جون مامان جون اویلا(پارک).....این از تمام کلماتش با حال تره...چون اسم دوستش تو پارک ایلیاست از7 یا 8ماهگی به پارک میگه اویلا دد(دخترم از 5 ماهگی که زبون باز کرد اولین کلمه یی که گفت دد بود.بالاخره بچم به مامان باباش رفته دیگه) ...
7 دی 1391

من و دوستام

سلام به همه دوستای خودم. راستش این مامان من خیلی حوصله آپ کردن وبلاگمو نداره.تازشم از وقتی  من به دنیا اومدم دیگه خاطراتشو هم که نزدیک ٦سال بود مینوشت هم نمینویسه. باید زودتر خودم دست به کار بشم و کاری کنم. القصه ما ٥ شنبه ٢٢ تیر با مامانم رفتیم مهمونی خونه دوستم پندار هلیا و ستایش و دیبا و ارشان و بردیا هم بقیه دوست جونام بودن فکر کنم وروجک ترینشون من بودم بعدش هلیا بعد ارشان بعد دیبا بعد ستایش پندار و بردیا هم که خیلی آقا بودن و مثل ما دخترا و البته ارشان زیاد وروجک بازی در نمیاوردن به من خیلیییی خیلییییی خوش گذشت.مخصوصا چون بابام هم چند روزیه رفته ماموریت ومنم خیلی بابایی هستم و همش دلتنگش بودم، فرصتی شد تا کلی خ...
1 مرداد 1391

بدون عنوان

سلام سلام   من امروز ١٤ ماهه شدم   حالا میتونم تند تند از این ور خونه برم اونطرف خونه تازه تاب تاب عباسی هم میخونم و بلدم تا سه هم بشمارم   خدایاااااااا شکرت که انقدر خوب و مهربونی
12 ارديبهشت 1391

اولین پست من

سلام به تمام دوستای گلم من شاینا هستم یکسال و دو ماهه واز امروز میخوام یه دفتر خاطرات وبلاگی برای خودم (البته با کمک مامانم)بسازم.امیدوارم که شما هم منو همراهی کنین. ...
9 ارديبهشت 1391
1